اکثر مطالعات نشان میدهد که برای دستیابی به حداکثر تولید شیر وجود یک دوره خشکی ضروری است. هر چند این بررسیها به آنالیز داده های گذشته مزرعهها مربوط میشود(McDaniel, ۱۹۹۶). گاوهای مربوط به این مطالعه با کمتر از ۶ تا ۸ هفته دوره خشکی احتمالاً در گروه دارای دوره خشکی کوتاه تقسیمبندی نمیشوند (مثل گاوهای دوقلوزا، گاوهای سقطجنین شده، تاریخ نامعین زایمان و گاوهایی که فقط جیره فارآف را مصرف کردند)؛ بنابراین این موضوع تعجببرانگیز نیست که این مطالعات نشان دهد که دوره خشکی کوتاه مدت باعث کاهش تولید شیر در دورهی شیردهی بعدی خواهد شد. آزمایشات اندکی در مورد برنامهریزی طول دورهی خشکی وجود دارد که نشان دهد که یک دوره خشکی، ۴۰ تا ۶۰ روزه برای رسیدن به حداکثر تولید شیر ضروری است (Sorensen and Enevoldsen, ۱۹۹۱).
چندین بررسی در مورد اثر کاهش طول دوره خشکی به ۴ هفته انجام شده و تفاوتی در تولید شیر و شیر تصحیح شده(FCM) در دوره شیردهی بعدی مشاهده نکردند(Annen et al., ۲۰۰۳; Gulay et al., ۲۰۰۳). هر چند این پژوهشها اطلاعات محدودی در مورد اثر کاهش دوره خشکی بر ماده خشک مصرفی، تولید شیر، وضعیت متابولیکی و سلامتی گاو در دوره شیردهی بعدی ارائه میکنند. اگر دوره خشکی گاو را به طور کامل حذف کنیم و شیردوشی مداوم صورت گیرد ۱۲ تا ۲۵% کاهش در تولید شیر مورد انتظار است (Remond et al., ۱۹۹۷). هر چند در این آزمایشات از گاوهای کم تولید و همچنین تعداد کمی گاو استفاده شد.
کاهش قابلتوجه ماده خشک مصرفی در هفته قبل زایش (Bertics et al., ۱۹۹۲) و در نتیجه کاهش انرژی مصرفی در یک نقطه زمانی حساس در دوره خشکی و تغییر جیره گاو در یک زمان کوتاه، به باکتریهای شکمبه زمان کافی برای تطبیق با شرایط را نمیدهد(Dirksen et al., ۱۹۸۵). یکی از راهحلها برای این مشکلات، کوتاه کردن طول دورهی خشکی و استفاده از جیره با انرژی بالا و فیبر کم در سراسر دوره خشکی به طرف دوره شیردهی است. این کار مشکلات مدیریتی سنتی برای تغییر جیره (جیره کم انرژی با فیبر بالا به جیره شیردهی با انرژی بالا و فیبر کم) را حذف میکند.
با تامین جیره پر انرژی و افزایش توانایی شکمبه برای استفاده از سوبستراهای انرژی زا، تاخیر در انرژی خالص مصرفی مورد نیاز فاکتور محدودکنندهای برای دام نخواهد بود. کاهش طول دوره خشکی میتواند زمینهساز افزایش ماده خشک مصرفی، حذف استرسهای غیر ضروری و کاهش وقوع مشکلات متابولیکی در طول دوره انتقال باشد. همهی این فاکتورها میتواند به طور موثری تولیدمثل و سلامت گاو شیری را بهبود ببخشد. هدف این آزمایش بررسی اثرات کاهش طول دورهی خشکی و جیره قبل زایش بر پروفایل متابولیکی، دوره شیردهی بعدی و بالانس انرژی گاوهای شیری دوره انتقال است. فرض ما این است که کاهش طول دوره خشکی و استفاده از جیره با انرژی بالا در دوره انتقال باعث بهبود بالانس انرژی، وضعیت متابولیکی و تولید شیر دورهی شیردهی بعدی خواهد شد.
۶۵ گاو هلشتاین برای ارزیابی برنامه مدیریتی تغییر طول دوره خشکی و اثر آن بر شیردهی بعدی انتخاب شدند. گاوها به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول گروهی با دوره خشک ۵۶ روز (از ۵۶ تا ۲۹ قبل از زایش جیره کم انرژی و از روز ۲۹ قبل زایش تا روز زایش جیره با انرژی متوسط دریافت کردند). گروه دوم با طول دوره خشکی ۲۸ روز در تمام روزها از جیره با انرژی بالا استفاده کردند. گروه سوم که دوره خشکی نداشتند به طور مداوم از جیره با انرژی بالا استفاده کردند. ماده خشک مصرفی در گروه اول (با دوره خشکی کامل) در طول دوره خشکی ۵۶ روزه کمتر از گروه دوم (با دوره خشکی ۲۸ ) بود. در گروه سوم (بدون دوره خشکی) ماده خشک مصرفی بیشتر از سایر گروهها بود. در دوره قبل زایش تفاوتی در غلظت پلاسمایی گلوکز و بتا هیدروکسی بوتیریک اسید در بین گروهها مشاهده نشد.
غلظت تری گلیسیرید کبدی در دوره قبل زایش در بین تیمارها تفاوتی نداشت ولی در دوره بعد زایش در گروه سوم کمتر از گروه دوم بود ولی در گروه اول و دوم باهم مشابه بود. غلظت NEFA (اسیدهای چرب غیر استریفاید) در دوره بعد زایش در گروههای اول و دوم مساوی و بیشتر از گروه سوم بود. غلظت گلوکز پلاسمای بعد زایش در گروه سوم بیش از دو گروه دیگر بود. تولید تصحیحشده بر اساس ماده جامد و ماده خشک مصرفی بین گروه اول و دوم تفاوتی نداشت هر چند در گروه سوم ماده خشک مصرفی تمایل به معنیداری داشت. بالانس انرژی بعد زایش در گروه سوم و دوم بیشتر بود از گروه اول بود. در کل تیمارهای اول و دوم در ۷۰ روز اول بعد زایش اثر مشابهی بر ماده خشک مصرفی، شیر تصحیحشده و متغیرهای متابولیکی داشتند و حذف دوره خشکی باعث بهبود انرژی و وضعیت متابولیک شد.