سلامت و تولید بهینه نشخوارکنندگان به تامین موادمغذی مورد نیاز آن ها با توجه به شرایط فیزیولوژیکیشان بستگی دارد. دام هایی که در مراتع چرا می کنند همه مواد مغذی خود را باید از طریق علوفه مرتع تامین کنند بنابراین شناخت مواد مغذی علوفه مرتع ضروری به نظر میرسد. برخی از محققین بیان نموده اند که گوسفندان و بزهای چرا کننده درمراتع با کمبود کلسیم، منیزیم ، سدیم و پتاسیم مواجه هستند (خان، ۲۰۰۳). مشاهدات میدانی نشان داده اند که این دام ها با مشکلاتی همچون باروری پایین، جفت ماندگی و رشد کند بره ها مواجه هستند. نرخ رشد پایین، باروری کم، افزایش مرگ و میر و کاهش کیفیت پشم از جمله مشکلاتی است که دام های چرا کننده در مرتع در بیشتر نقاط جهان با آن مواجه هستند.
عدم تعادل مواد معدنی تولید نشخوارکنندگان را کاهش می دهد (مک داول ، ۱۹۸۵). خان (۲۰۰۳) بیان نمود که ممکن است هیچ یک از مواد معدنی ماکرو برای حیوانات چرا کننده کافی نباشد. عدم تعادل مواد معدني علوفه و خاك یه مسئله معمول مراتع است و علوفه مرتع غالبا از نظر كاني هاي اساسي فقیر هستند. بسیاری از کمبودهای مواد معدنی که در دام های با چرای طبیعی رخ می دهند را می توان به خصوصیات خاک نسبت داد (مک داول، ۱۹۹۲؛ مک داول و وال، ۲۰۰۰).
مراتع معمولاً از نظر ارزش غذایی (به عنوان مثال ، انرژی و پروتئین) برای حیوانات بالغ در نظر گرفته می شوند. کیفیت علوفه مرتع معمولاً برای حیوانات در حال رشد که تقاضای فیزیولوژیکی آنها بالاست، کافی نمی باشد (مانییایا، و همکاران ۲۰۰۳؛ ایتایانی و همکاران، ۲۰۰۴).
بدون شک، آنالیز علوفه نسبت به آنالیز خاک، شاخص بسیار بهتری از وضعیت مواد معدنی برای نشخوارکنندگان است. به همین ترتیب، آنالیز مواد معدنی بافتها و غلظت مواد معدنی مایعات بدن حیوان نسبت به آنالیز علوفه، شاخص بهتری برای بررسی مواد معدنی در دسترس برای دام است. چرا که دام های چرا کننده مواد معدنی مورد نیاز خود را نه تنها از طریق علوفه بلکه با مصرف آب، خاک، برگ و پوست درخت و ... به دست می آورد. بنابراین، آنالیز مواد معدنی بافت ها یا مایعات بدن دام به طور دقیق تر سهم کل محیط را در برآورده کردن نیازهای معدنی حیوانات چرا کننده نشان می دهد (مک داوول ، ۱۹۸۵ ؛ مک داول و همکاران ، ۱۹۹۳ ، مک داو و وال ، ۲۰۰۰).
مکمل های معدنی کمترین هزینه برای افزایش تولید دام به خود اختصاص می دهند. با این وجود، مکمل ها فقط در مواردی مورد استفاده قرار می گیرند که مواد معدنی مورد نیاز حیوان در جیره برآورده نشوند، تأمین مواد معدنی اضافی فراتر از نیاز دام از نظر اقتصادی بی فایده و برای حیوان غیر ضروری است (اندر وود، ۱۹۸۱). تحقیقات در مورد وضعیت کلسیم خاک، و علوفه ها در نشخوارکنندگان چراکننده به رغم اهمیت آن محدود هستند. بنابراین، بررسی بیشتر وضعیت کلسیم در خاک، علوفه و نشخوارکنندگان چرا کننده ضروری به نظر می رسد. در این راستا خان و همکاران (۲۰۰۷) وضعیت کلسیم گوسفندان شیرده، غیر شیرده و نر در مراتع جنوب غربی پنجاب پاکستان را مورد بررسی قرار دادند. نمونه برداری از مراتع و دام ها هر دو هفته یک بار ماه اول تابستان و ماه اول زمستان انجام شد. نتایج نشان داد که میزان کلسیم پلاسما در همه حیوانات تحت تأثیر وضعیت فیزیولوژیکی و جنسیت قرار نگرفت زیرا تمام گروه ها به شدت با کمبود کلسیم مواجه بودند. غلظت کلسیم علوفه و پلاسما در کلیه گوسفندان تحت تأثیر فصل قرار گرفت. در گوسفندان شیرده در تابستان میزان کمبود کلسیم در حد مارجینال (حاشیه ای) و در زمستان کمبود کلسیم متوسط بود. در گوسفندان غیر شیرده، کمبود کلسیم پلاسما در طول زمستان متوسط بود و در طول تابستان ماریجنال بود. در گوسفندان نر سطح کلسیم خون در تابستان ماریجنال بود و در طول زمستان کمبود متوسط بود. غلظت کلسیم خاک و علوفه در هر دو فصل در یک محدوده یکسان بود و ارتباط مثبتی بین آنها مشاهده شد. براساس این تحلیل ها، نتیجه گرفته شد که وضعیت کلسیم مراتع برای گوسفندان چراکننده مناسب نبوده و برای دستیابی به حداکثر پتانسیل تولید، مکمل کلسیمی خاص مورد نیاز است.
منبع: Khan, Z. I.; Hussain, A.; Ashraf, M. and Mustafa, I. Variation in absorption and excretion of calcium in grazing sheep in a semi-arid grazing ranch, Punjab, Iranian Journal of Veterinary Research, University of Shiraz, Vol. ۸, No. ۳, Ser. No. ۲۰, ۲۰۰۷ ۲۴۴