در این مقاله به بررسی استفاده از مکملهای معدنی در تغذیه گوسفندان چرا کننده از علوفه گراسها (گندم دو منظوره) پرداخته شده است. پاسخ به مکمل ها متغیر بوده اند اما ارزیابی کلی نشان می دهد. که مکملهای سدیم (Na) و منیزیم (Mg) باعث بهبود رشد شدند. تفسیر این پاسخ به دلیل عدم تعادل مواد معدنی چندان آسان نیست. گیاه گندمNa کمی داشته (اغلب ۱۰-۲۰ درصد نیاز دام) و میزان منیزیم و کلسیم آن در حد نیاز حاشیه ای می باشد. این وضعیت توسط پتاسیم بالا(۸۰۰ تا ۱۰۰۰درصد نیاز دام) بدتر می شود. پتاسم بالا و سدیم پایین به طور بالقوه میتواند جذب منیزیم را کاهش دهد و از سوی دیگر پتاسیم بالا ممکن است با ایجاد یک اختلاف زیاد کاتیون و آنیون در رژیم غذایی با متابولیسم کلسیم تداخل کند (مستر و تامپسون ۲۰۱۵).
در برخی آزمایشات استفاده از ممکل های معدنی میکس (حاوی منیزیم سدیم و کلسیم یا حاوی سدیم و کلسیم) باعث بهبود وزن زنده دام (۳۰ تا ۵۰ درصد) شد (داو و مک مالن، ۲۰۰۹). این محققین دلیل اصلی این پاسخ را مکمل سدیم و منیزیم دانستند. آنها در ادامه اظهار داشتند که این پاسخ ممکن است در درجه اول به دلیل افزایش میزان منیزیم برای گوسفندان در نتیجه مکمل خاص منیزیم و یا در نتیجه مکمل سدیم باشد که باعث شده نسبت پتاسیم به سدیم کاهش پیدا کند و دسترسی به منیزیم افزایش یابد. این نتایج با نتایج آزمایشات قبلی که گزارش کردند استفاده از مکمل سدیم منیزیم باعث پاسخهای افزایش وزن مثبتی در گوسفندان شد (داو و همکاران، ۲۰۰۷) مطابقت دارد. در مطالعه دیگری استفاده از مکمل سدیم منیزیم در تغذیه گوسفندان چرا کننده از مراتع گندم دو منظوره تاثیری در دام نشان نداد (داو و همکاران، ۲۰۱۲). نکته مهم اینکه به نظر نمیرسد مواردی وجود داشته باشد که پاسخ به مکمل منیزم سدیم بطور قابل توجهی از پاسخ به مکمل سدیم به تنهایی فراتر رود. این امر به این معنی است که پاسخ ها افزایشی نبوده و بعید به نظر میرسد منحصر بفرد باشند (داو و کلمان، ۲۰۱۵). فرض براین است که سدیم در جذب منیزیم تاثیر دارد و این دلیل اصلی پاسخهای مشاهده شده است. اگرچه پاسخ مستقیم به سدیم نیز در نظر گرفته شده است. نتایج مشابهی در آزمایش روی گاوها نیز مشاهده شده است (بل و داو ، ۲۰۱۲). قابل توجه است که پاسخ های قابل توجهی به مکمل سدیمی مشاهده شده است ولی پاسخ های مشابهی با مکمل منیزمی به تنهایی مشاهده نشده است. پاسخها به منیزیم معمولا مربوط به منیزیم استفاده شده به عنوان کود برای علوفه می باشند (داو و مک مالن ۲۰۰۹؛ داو و کلمان، ۲۰۱۵).
وقتی این پاسخ ها بیشتر مورد تحلیل قرار گرفت. ناسازگاری هایی با نتایج پژوهش های قبلی مشاهده شد. در بررسی انجام شده توسط داو و کلمان (۲۰۱۵) گزارشی مبنی بر کاهش رشد در پاسخ به کمبود منیزیم و یا ارتباط بین کمبود منیزیم وپاسخ های رشدی در دام مشاهده نشده است (ساتل ۲۰۱۰). در کمبود منیزیم همیشه کزاز علفی مشاهده می شود.
گزارشات اندکی در مورد تغییرات سریع مصرف خوراک و رشد در نتیجه کمبود سدیم به تنهایی وجود دارد و تقریبا چندین هفته بعد از کاهش سدیم، اشتها و افزایش وزن کاهش مییابند (ساتل، ۲۰۱۰). پاسخ رشد در گوسفندان چرا کننده در مراتع گندم در طی ۳ تا ۴ هفته مشاهده شده است (داو و مک مالن، ۲۰۰۹). در طی کاهش سدیم اشتهای غیر طبیعی به نمک ایجاد می شود. در مقایسه هیچ گونه اشتهای غیر طبیعی در گوسفندان چرا کننده در مزارع گندم دو منطوره گزارش نشده است. در تغذیه میشهای شیرده، هنگامی که میش ها به مدت ۸ هفته با رژیم غذایی حاوی ۰/۰۲ درصد سدیم تغذیه شدند. تغییری در مصرف خوراک و یا رشد آنها مشاهده نشد (موریس و پترسون، ۱۹۷۵). شایان ذکر است که علائم مورد انتظار در طول کمبود سدیم معمولا از آزمایشات کنترل شده ای حاصل می شود که تمام مواد مغذی دیگر در حد نیازهای دام تامین می شوند.
از موراد دیگر قابل بحث مقادیر بالای پتاسیم می باشد. لیبر و همکاران (۲۰۰۹) ارتباط بین مقادیر بالای پتاسیم و کاهش مصرف فیبر شوینده خنثی گزارش کرده اند. علف خشک نسبت به علوفه تر گندم تاثیر کمتری بر میزان مصرف داشت چرا که علف خشک درصد پتاسیم کمتری نسبت به علوفه تر دارد (NRC، ۲۰۰۵). کاهش مصرف خوراک هنگام افزایش پتاسیم در خوراک در آزمایشات دیگری نیز مشاهده شده است (ساتل و فیلد، ۱۹۶۹). که این کاهش با کاهش سطح سدیم و منیزیم تشدید میشود. با این وجود گزارشاتی وجود دارد که گوسفندان و گاوها علوفه ای با ۲/۳ درصد پتاسیم را بدون هیچ عوارضی مصرف میکنند البته مراتع معمولا حاوی سدیم و منیزیم به میزان کافی نیز بوده اند. بنابراین بحث پتاسیم بالا و سدیم و منیزیم پایین به بررسیهای بیشتری نیاز دارد.
David G. Masters. ۲۰۱۵. Mineral nutrition of sheep: new insights into interactions when grazing vegetative crops. Animal Production Science, ۲۰۱۵, ۵۵, ۱۲۱۵–۱۲۱۶